پــ نه پــ هاى خنده دار و سرکاى جدید ۹۰
سر یه جریانی عصبانی بودم به خانمم میگم از همه ی آدما بدم میاد.
میگه از منم بدت میاد؟ گفتم نه! گفت چون دوسم داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ چون
آدم نیستی!!! …
با کمر دولا رفتم داروخونه عصا بگیرم،
میگه واسه کمر دردت میخوای؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ حضرت موسی کلاسای
تبدیل عصا به اژدها گذاشته؛ دارم میرم اونجا!!!
خوابیده
بودم بابام اومد بالا سرم گفت خوابیدی؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ … یه هو
بابام زد تو سرم گفت بگیر بخواب! این چرت و پرتا برا فیس بوکه !
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم، پلیس رد شده میگه اون
چیه؟ فندکه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه
پـَـَـ نــه پـَـَــــ و زهرمار، سوار شو بریم… میگم کلانتری؟
میگه پـَـَـ
نــه پـَـَــــ میبریمت لندن
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پ َنَ پَ یه خورده برنج
آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
رفتم پرنده فروشی میگم آقــا قناریهای نر و مادتون کدومان ؟
میگه میخوای بخری ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط
نباشه..!